از گردش چشم سیاه ات سرخوش و مست ام
تا هستی و هستم تا هستی و هستم
یعنی که بیاد نگه ات باده پرستماز گردش چشم سیاه ات باده پرستم
تا هستی و هستم تا هستی و هستمای کاش که در محفل حسن و چمن ناز
ای آینه پرداز
چشم تو دهد باده و پیمانه بدستم
تا هستی و هستم تا هستی و هستماز گردش چشم سیاه ات سرخوش و مست ام
تا هستی و هستم تا هستی و هستم